وبلاگ
دسته‌بندی نشده

داستان کوتاه و ترسناکه دخترک!

ساعت حدود دو نیمه شب بود و من که تازه از مهمانی دوستم آمده بودم، مشغول رانندگی به سمت خانه بودم. من در «بیگو» واقع در شمال جزیره «گوام» زندگی می کنم. از آنجایی که به شدت خواب آلود بودم. ضبط ماشین را روشن کردم تا احیانا خوابم نبرد. سپس …

خواندن ادامه
دسته‌بندی نشده

یلدا مبارک!

شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است.در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. نام دیگر این شب «چِلّه» است، زیرا برگزاری این جشن، یک آیین …

خواندن ادامه